به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، سندرم آشیانه خالی اختلال ذهنی یا بیماری بالینی نیست. در واقع، اصطلاحی است که برای مشخص کردن احساسات واقعی غم عمیق، ترس و تنهایی که والدین پس از بزرگ شدن همه فرزندان و ترک خانه احساس میکنند به کار میرود.
این تجربه بسیار واقعی و غمانگیز است که اکثر والدینها آن را تجربه میکنند. همه والدینی که کودکان را بزرگ میکنند، سندرم آشیانه خالی را تجربه نمیکنند. با این حال برای کسانی که فکر میکنند ممکن است در معرض سندرم آشیانه خالی باشند.
برای بیشتر والدین و مراقبینی که سندرم لانه خالی را تجربه میکنند، این تجربه روند اندوه را آغاز میکند. والدین به ویژه مادرانی که مسئولیت مهم زندگیشان مراقبت از فرزندانشان است بیشتر درگیر این سندروم میشوند و آن را تجربه میکنند.
اگر رخدادهای دیگر زندگی که همزمان اتفاق میافتد مثل بازنشستگی، یائسگی و طلاق هم وجود داشته باشد، این تجربه میتواند شدیدتر و بدتر باشد. والدین تمام روزهایشان را صرف آماده کردن غذا، نقش راننده برای فعالیت تمام بچهها کردند و ساعتهای بیشماری را مشغول شرکت در بازیها، نمایشها، و فعالیتهای مدرسه بودند.
والدینی که زندگی آنها حول محور زندگی فرزندانشان میچرخد، قطعا عواطفشان با رفتن فرزندانشان از خانه گره خورده است.
سالها شما کنترل بخش مهمی از زندگی فرزندان را بر عهده داشتید؛ اما حال که او خانه را ترک کرده و زندگی مستقلی تشکیل داده. شما دیگر کنترلی بر او ندارید. از خیلی چیزهای او خبر ندارید و شاید ندانید چه میکند، کجا میرود و چگونه زندگی روزمره را پشت سر میگذارد. این حس ازدستدادن کنترل درماندهتان میکند. حس میکنید انگار از موضوعاتی که تا دیروز نقش مهمی در تعیین و تکلیف آن داشتهاید جا ماندهاید.
والدینی که فرزندشان بهتازگی خانه را ترک کرده است دچار احساسات متضاد و گاه شدیدی میشوند. اگر هنگام رانندگی یا تماشای برنامه تلویزیونی ناگهان گریهتان گرفت، نترسید. شما در حال گذر از یک دوره هستید؛ دورهای که احساسات گوناگونی را تجربه میکنید، مانند ناراحتی از بزرگشدن فرزند، عصبانیت از دست خودتان که چرا بیشتر در کنار او نبودید، ترس از پیری، نگرانی و اضطراب برای خود و فرزندتان و… .
تا پیش از اینکه فرزندتان خانه را ترک کند، روزهایتان با دلمشغولی به مسائل مختلف او میگذشت، از بازی گرفته تا تفریحات مشترک، سفر، تحصیل و… . حالا که او خانه را ترک کرده، شما شاید ندانید با وقت آزاد خود چه کنید. گرچه هنوز هم دلمشغولیهای دیگری مثل همسر، کار، دوستان و… هستند؛ ممکن است کمی احساس خالیبودن کنید.
این حس ناملموس تهیشدن ناشی از آن است که شما مدتها در نقش یک والد همیشهحاضر که وظیفه مراقبت از فرزندش را دارد حضور داشتید و حالا باید با این واقعیت که این فصل مهم از زندگیتان به پایان رسیده کنار بیایید. این حس ازدستدادنِ هدف و تهیشدن معمولا برای والدینی که فرزندشان بهتازگی خانه را ترک کردهاند رخ میدهد.
در مورد برخی از والدین، آنها اکنون شکافی عمیق در زندگی خود به نام سندرم آشیانه خالی دارند. آنها دیگر برای رفتن به فعالیتهای ورزشی، کمک به تکالیف، یا آشپزی شبانه برای بچههایشان مورد نیاز نیستند. برای والدینی که به شدت در زندگی بچههایشان دست دارند، این شکاف عمیق نیاز به پرشدن دارد.
با این حال، نمیتواند فقط با فعالیتهای بیمعنی پر شود. والدین باید علایق جدید پیدا و یا علایقی را که قبلا داشتهاند، دنبال کنند. هرقدر این فعالیت برای فرد بامعنیتر باشد، شکاف بزرگ شدن فرزندان و رفتن از خانه را بیشتر میتوان جبران شود.
گرچه فرزندتان خانه را ترک کرده، هنوز عضوی از خانواده شماست. برنامهای منظم و معتدل برای درتماسبودن با او داشته باشید.
درباره احساسات خود با دوستان یا سایر آشنایان که تجربه مشابهی دارند صحبت کنید. اگر احساسات شدیدی را تجربه میکنید، مراجعه به مشاور بسیار مفید است.
حال که فرزندتان خانه را ترک کرده، شما و همسرتان زمان زیادی در اختیار دارید. روی این موضوع فکر کنید که چگونه میخواهید زمان بهدستآمده را با یکدیگر صرف کنید. همچنین، حالا فرصت مناسبی است تا بهسراغ دغدغهها و علایق شخصی خود بروید.
در موارد معدودی، والد توان کنارآمدن با جای خالی فرزندش را ندارد یا علائمی مانند افسردگی و اضطراب چنان شدید است که فرد توان لازم برای رسیدگی به زندگی روزمره را از دست میدهد. در چنین شرایطی، مراجعه به رواندرمانگر توصیه میشود. درمانگر شما گاهی حتی ممکن است برایتان دارو تجویز کند.
انتهای پیام/